روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی
روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

افسردگی چیست و چگونه می توان علائم آن را شناسایی کرد؟

افسردگی چیست و چگونه می توان علائم آن را شناسایی کرد؟ افسردگی در واقع یک بیماری فراگیر و لطمه زننده به روح و روان آدمیست که از مشخصات آشکار آن می توان به احساس پوچ بودن و ناراحتی، احساس ناامیدی و یا بی ارزش بودن و حتی داشتن تفکرات منفی اشاره کرد. گفته می شود که افسردگی عموما با نشانه های فیزیکی همراه است که معالجه نسبت به آن چندان ثمربخش نیست. عموما فرد مبتلا به افسردگی دارای رفتاری کند و آهسته است. محققان می گویند که سه گونه اختلالات افسردگی و پریشان خاطری وجود دارد که عبارتند از افسردگی پیشرفته، اختلال روانی به صورت افسردگی و افسردگی شیدایی. اینگونه اختلالات روانی در مقیاس های شدت و طول مدت، نشانه هایشان با یکدیگر متفاوت هستند. محققان علوم رفتاری می گویند که افسردگی های پیشرفته دارای نشانه ها و علایمی هستند که می توانند فعالیتهای روزمره، مطالعات، خواب، خوردن و شرکت در فعالیتهای خوشایند و سرگرم کننده را تحت تاثیر قرار دهد. چنین حالتی ممکنست برای دفعات گوناگون در طول زندگی آدمی روی دهد. محققان معتقدند که نوع دیگری از افسردگی با درجه شدت پایین تر، اختلال روانی به صورت افسردگیست که در واقع دارای نشانه هایی طولانی مدت است که بر اساس آن شخص از انجام مناسب فعالیتهای روزانه و یا برخورداری از احساساتی خوب و دلپذیر محروم می شود. بسیاری از مردم که مبتلا به این گونه از افسردگی هستند، همواره دوره های پریشان خاطری قابل توجهی را در برخی از برهه های زندگی خود طی می کنند. محققان همچنین با اشاره به نوع سوم افسردگی و پریشان خاطری می گویند، نوع سوم افسردگی که در واقع یک اختلال روحی شیداگونه است، نام بیماری افسردگی دو قطبی را نیز به خود گرفته است. این نوع از افسردگی، البته نه به اندازه دو نوع قبلی ذکر شده، موجب ایجاد تغییراتی در خلق و خوی آدمی می شوند.در پاره ای از مواقع، احساسات و خلق و خوی آدمی، دارای جوش و خروش هایی شده، با این حال در بیشتر مواقع این احساسات رنگ رخوت و سستی به خود می گیرند. هنگامی که یک شخص مبتلا به این نوع از افسردگی دوران بیماری خود را طی کند، می توان گفت که شخص تمامی نشانه های مربوط به این بیماری را از خود بروز می دهد. این نوع از ابتلا به افسردگی و پریشان خاطری، در بیشتر مواقع، تفکر، قوه متفاوت، حتی رفتارهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد که در نتیجه به بروز مشکلات جدی برای شخص و اطرافیان منجر می شود. محققان می گویند که هنوز درمان دقیقی برای اینگونه از افسردگی دریافت نشده است. *علایم ابتلا به افسردگی* محققان علوم روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که اشخاصی که به نوعی به افسردگی و پریشان خاطری مبتلا هستند، لزوما تمامی نشانه های این بیماری را در خود ندارند، گاهی فردی مواردی از علایم این بیماری را از خود بروز می دهد و گاهی نیز شخص دیگری پیدا می شود که حداکثر این نشانه ها را در رفتار و احساسات خود بروز می دهد.این اعتقاد علمی وجود دارد که با توجه به شخص، شدت علایم ابتلا به افسردگی و پریشان خاطری در دوره های مختلف زندگی متفاوت هستند. با این حال نشانه ها و علایم شناخته شده این بیماری عبارتند از: - ناراحتی های همیشگی، احساس پوچ بودن، پریشان خاطری، احساس ناامیدی و بدبینیاحساس گناهکار بودن، بی ارزش بودن و ناکارآمد بودن - از دست دادن علایق و تفکرات دلپذیر در جریان تفریحات و سرگرمی ها - کاهش قوای بدنی و کرخت و سست شدن رفتار- داشتن مشکلات در امر تمرکز، به خاطر آوردن امور و تصمیم گیری - پریدن از خواب و یا خواب زیاد - از دست دادن میل به غذا خوردن و یا کاهش وزن و حتی بالعکس داشتن میل شدید به خوردن غذا و خواب زیاد- به مرگ و خودکشی فکر کردن و تلاش جهت خودکشی- احساس خشم و بی حوصلگی- علایم فیزیکی طولانی مدت که معالجات پزشکی پاسخگوی آنها نیستند از جمله سردرد و دردهای مزمن- عصبانیت های غیر معمول- کاهش نیاز برای خوابیدن- صبحت کردن زیاد- افزایش میل جنسی- کاهش قوای قضاوت و داوری - رفتارهای نادرست اجتماعی *علل ابتلا به افسردگی* برخی از انواع افسردگی و پریشانی خاطر در خانواده ها همه گیر می شوند که نشان دهنده آن است که در واقع سستی رفتاری در میان افراد یک خانواده می تواند منشاء وراثتی داشته باشد. همچنین این باور علمی و روانشناختی وجود دارد که در برخی از خانواده ها به نظر می رسد که افسردگی های پیشرفته نسل به نسل بروز می کنند. هرچند تحقیقات نشان داده اند این امکان وجود دارد که پریشان خاطری و افسردگی پیشرفته در خانواده هایی که سابقه این بیماری ندارند نیز ظهور یابد. با این حال یک نکته محرزست و آن اینکه چه از طریق وراثتی و یا خیر، اختلالات رفتاری مربوط به پریشان خاطری و افسردگی اغلب مربوط به بروز تغییراتی در ساختار بدن یا عملکرد آن است. تحقیقات نشان می دهند افرادی که دارای سطح پایینی از خود باوری هستند و اغلب نگاه بدبینانه ای نسبت به خود و دنیای اطرافشان دارد و نیز به سرعت تحت فشار استرس های محیطی مستاصل می شوند، آمادگی کامل برای ابتلا به افسردگی دارند. از سوی دیگر تحقیقات سالهای اخیر نشان می دهند که تغییرات فیزیکی در بدن انسان می تواند با تغییرات روحی و روانی نیز همراه باشد. بر این اساس گفته می شود که بیماری هایی از جمله اختلالات مغزی، سکته های مغزی و حملات قلبی، سرطان، پارکینسون و اختلالات هورمونی می تواند عامل ابتلا به افسردگی شوند که در نتیجه موجب آن می شوند که شخص بیمار، سست و کرخت شده و اقدامی جهت مراقبت از خود در برابر این بیماری ها صورت ندهد و بدین ترتیب بهبود شخص همواره به تعویق می افتد. http://asp.irteb.com

افسردگی چیست و چگونه می توان علائم آن را شناسایی کرد؟

افسردگی چیست و چگونه می توان علائم آن را شناسایی کرد؟ افسردگی در واقع یک بیماری فراگیر و لطمه زننده به روح و روان آدمیست که از مشخصات آشکار آن می توان به احساس پوچ بودن و ناراحتی، احساس ناامیدی و یا بی ارزش بودن و حتی داشتن تفکرات منفی اشاره کرد. گفته می شود که افسردگی عموما با نشانه های فیزیکی همراه است که معالجه نسبت به آن چندان ثمربخش نیست. عموما فرد مبتلا به افسردگی دارای رفتاری کند و آهسته است. محققان می گویند که سه گونه اختلالات افسردگی و پریشان خاطری وجود دارد که عبارتند از افسردگی پیشرفته، اختلال روانی به صورت افسردگی و افسردگی شیدایی. اینگونه اختلالات روانی در مقیاس های شدت و طول مدت، نشانه هایشان با یکدیگر متفاوت هستند. محققان علوم رفتاری می گویند که افسردگی های پیشرفته دارای نشانه ها و علایمی هستند که می توانند فعالیتهای روزمره، مطالعات، خواب، خوردن و شرکت در فعالیتهای خوشایند و سرگرم کننده را تحت تاثیر قرار دهد. چنین حالتی ممکنست برای دفعات گوناگون در طول زندگی آدمی روی دهد. محققان معتقدند که نوع دیگری از افسردگی با درجه شدت پایین تر، اختلال روانی به صورت افسردگیست که در واقع دارای نشانه هایی طولانی مدت است که بر اساس آن شخص از انجام مناسب فعالیتهای روزانه و یا برخورداری از احساساتی خوب و دلپذیر محروم می شود. بسیاری از مردم که مبتلا به این گونه از افسردگی هستند، همواره دوره های پریشان خاطری قابل توجهی را در برخی از برهه های زندگی خود طی می کنند. محققان همچنین با اشاره به نوع سوم افسردگی و پریشان خاطری می گویند، نوع سوم افسردگی که در واقع یک اختلال روحی شیداگونه است، نام بیماری افسردگی دو قطبی را نیز به خود گرفته است. این نوع از افسردگی، البته نه به اندازه دو نوع قبلی ذکر شده، موجب ایجاد تغییراتی در خلق و خوی آدمی می شوند.در پاره ای از مواقع، احساسات و خلق و خوی آدمی، دارای جوش و خروش هایی شده، با این حال در بیشتر مواقع این احساسات رنگ رخوت و سستی به خود می گیرند. هنگامی که یک شخص مبتلا به این نوع از افسردگی دوران بیماری خود را طی کند، می توان گفت که شخص تمامی نشانه های مربوط به این بیماری را از خود بروز می دهد. این نوع از ابتلا به افسردگی و پریشان خاطری، در بیشتر مواقع، تفکر، قوه متفاوت، حتی رفتارهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد که در نتیجه به بروز مشکلات جدی برای شخص و اطرافیان منجر می شود. محققان می گویند که هنوز درمان دقیقی برای اینگونه از افسردگی دریافت نشده است. *علایم ابتلا به افسردگی* محققان علوم روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که اشخاصی که به نوعی به افسردگی و پریشان خاطری مبتلا هستند، لزوما تمامی نشانه های این بیماری را در خود ندارند، گاهی فردی مواردی از علایم این بیماری را از خود بروز می دهد و گاهی نیز شخص دیگری پیدا می شود که حداکثر این نشانه ها را در رفتار و احساسات خود بروز می دهد.این اعتقاد علمی وجود دارد که با توجه به شخص، شدت علایم ابتلا به افسردگی و پریشان خاطری در دوره های مختلف زندگی متفاوت هستند. با این حال نشانه ها و علایم شناخته شده این بیماری عبارتند از: - ناراحتی های همیشگی، احساس پوچ بودن، پریشان خاطری، احساس ناامیدی و بدبینیاحساس گناهکار بودن، بی ارزش بودن و ناکارآمد بودن - از دست دادن علایق و تفکرات دلپذیر در جریان تفریحات و سرگرمی ها - کاهش قوای بدنی و کرخت و سست شدن رفتار- داشتن مشکلات در امر تمرکز، به خاطر آوردن امور و تصمیم گیری - پریدن از خواب و یا خواب زیاد - از دست دادن میل به غذا خوردن و یا کاهش وزن و حتی بالعکس داشتن میل شدید به خوردن غذا و خواب زیاد- به مرگ و خودکشی فکر کردن و تلاش جهت خودکشی- احساس خشم و بی حوصلگی- علایم فیزیکی طولانی مدت که معالجات پزشکی پاسخگوی آنها نیستند از جمله سردرد و دردهای مزمن- عصبانیت های غیر معمول- کاهش نیاز برای خوابیدن- صبحت کردن زیاد- افزایش میل جنسی- کاهش قوای قضاوت و داوری - رفتارهای نادرست اجتماعی *علل ابتلا به افسردگی* برخی از انواع افسردگی و پریشانی خاطر در خانواده ها همه گیر می شوند که نشان دهنده آن است که در واقع سستی رفتاری در میان افراد یک خانواده می تواند منشاء وراثتی داشته باشد. همچنین این باور علمی و روانشناختی وجود دارد که در برخی از خانواده ها به نظر می رسد که افسردگی های پیشرفته نسل به نسل بروز می کنند. هرچند تحقیقات نشان داده اند این امکان وجود دارد که پریشان خاطری و افسردگی پیشرفته در خانواده هایی که سابقه این بیماری ندارند نیز ظهور یابد. با این حال یک نکته محرزست و آن اینکه چه از طریق وراثتی و یا خیر، اختلالات رفتاری مربوط به پریشان خاطری و افسردگی اغلب مربوط به بروز تغییراتی در ساختار بدن یا عملکرد آن است. تحقیقات نشان می دهند افرادی که دارای سطح پایینی از خود باوری هستند و اغلب نگاه بدبینانه ای نسبت به خود و دنیای اطرافشان دارد و نیز به سرعت تحت فشار استرس های محیطی مستاصل می شوند، آمادگی کامل برای ابتلا به افسردگی دارند. از سوی دیگر تحقیقات سالهای اخیر نشان می دهند که تغییرات فیزیکی در بدن انسان می تواند با تغییرات روحی و روانی نیز همراه باشد. بر این اساس گفته می شود که بیماری هایی از جمله اختلالات مغزی، سکته های مغزی و حملات قلبی، سرطان، پارکینسون و اختلالات هورمونی می تواند عامل ابتلا به افسردگی شوند که در نتیجه موجب آن می شوند که شخص بیمار، سست و کرخت شده و اقدامی جهت مراقبت از خود در برابر این بیماری ها صورت ندهد و بدین ترتیب بهبود شخص همواره به تعویق می افتد. http://asp.irteb.com

هوش عاطفی

هوش عاطفی
 می‌تونیم بگیم دو نوع هوش وجود داره:
- هوش تحصیلی
- هوش عاطفی
با دید محدودی که تا به‌حال وجود داشته تنها به هوش تحصیلی توجه و تنها هوش تحصیلی به‌رسمیت شناخته شده، هوشی که شاخص وجود آن و شاخص مقدار آن در افراد مختلف نمره‌های درسی یا نتایج آزمون‌‌های هوشی بوده است.
آزمون‌هایی که معمولاً در محیط‌های بسته برگزار می‌شن طوری که سایر متغیرهای اثرگذار به حداقل رسیده و در واقع متغیرهای محیطی که می‌توانند اثری سرنوشت‌ساز در موفقیت یا شکست یک کار داشته باشند اثرشان تا حد خنثی پایین آورده می‌شود.
در صورتی که حالا توجه دانشمندان به نوع دیگه‌ای از هوش متمرکز شده: «هوش هیجانی» (Emotional Intelligence) که حداقل در زندگی اجتماعی اهمیتی فراتر از هوش تحصیلی داره. هوشی که در طول تاریخ افراد تأثیرگذار و نخبگان اجتماعی رو از نخبگان علمی جدا می‌سازد.
«هوش عاطفی» نشون می‌ده در روابط اجتماعی و در بده‌بستان‌های روانی و عاطفی در شرایط خاص چه عملی مناسب و چه عملی نامناسبه.
یعنی این‌که فرد در شرایط مختلف بتونه امید رو در خود همیشه زنده نگه داره، با دیگران همدلی کنه، احساس‌های دیگران را بشنوه، برای به‌دست آوردن پاداش بزرگ‌تر، پاداش‌های کوچک را نادیده بگیره، نذاره نگرانی قدرت تفکر و استدلال اونو مختل کنه، در برابر مشکلات پایدار باشه و در همه‌حال انگیزه‌ی خود رو حفظ کنه.
«هوش عاطفی» نوعی استعداد عاطفی است که تعیین می‌کنه از مهارت‌های خود چگونه به بهترین گونه‌ی ممکن استفاده کنیم و حتی کمک می‌کنه ذهن‌مون رو در مسیری درست به‌کار بگیریم.
«هوش عاطفی» استفاده‌ی هوشمندانه از هیجاناته، به این معنا که احساس‌ها و ارزش‌های خود را نادیده نگیریم و تأثیرشون رو بر رفتارمون بشناسیم.
به‌طور خلاصه می‌تونیم بگیم تفاوت بین «معلومات کتابی» و «مهارت در زندگی اجتماعی»،
در واقع همان تفاوت بین IQ یا ضریب هوشی با EQ یا هوش عاطفی آن‌هاست.
یافته‌های پژوهش‌های مختلف نشون می‌ده بین نمره‌ی کلی «هوش عاطفی» و برخی مؤلفه‌های اون با «پیشرفت تحصیلی» رابطه‌ی معنی‌داری وجود داره.
برای رسیدن به سطح بالایی از مهارت‌های تحصیلی، ما باید به رشد مناسب در جنبه‌هایی هم‌چون: کنترل هیجان‌ها و عواطف نیز دست پیدا کنیم و یادمون نره که بدون دستیابی به مؤلفه‌هایی که «هوش عاطفی» را می‌سازند قادر به یادگیری بهینه‌ی موضوع‌های درسی نخواهیم بود. 
حالا فکر می‌کنین «هوش عاطفی» شما زیاده یا کم؟!
برای اطلاعات بیش تر می‌تونین به لینک‌های ذیل سری بزنید: