ارتباط متقابل افسردگی و اعتیاد
تعریف افسردگی
افسردگی احساس وحشتناک و آزاردهندهای است. پزشکان افسردگی را چنین تعریف میکنند: «احساس دلتنگی و ناخوشی که حداقل برای دو هفته ادامه داشته باشد.» این البته با احساس فشار روانی یا غمگین بودن درباره یک چیز یا یک موضوع متفاوت است. افسردگی معمولاً به نظر میرسد که بدون دلیل موجهی بروز میکند. شخص احساس غمگینی میکند بدون آن دقیقاً علت آن را بداند. فعالیتهایی که در حالت عادی برای او خوشایند بودند دیگر او را خوشحال نمیکنند. حتی بیرون آمدن از رختخواب نیز میتواند مشکل گردد.
نشانههای افسردگی شامل موارد زیر هستند:
احساس افسردگی در اغلب اوقات شبانه روز، و تقریباً هر روز. این نشانه در کودکان و نوجوانان میتواند به صورت تندخویی و تحریکپذیری باشد.
از دست دادن علاقه نسبت به فعالیتهایی که قبلاً خوشایند و دلپذیر بودند.
افزایش یا کاهش زیاد وزن.
مشکل در خوابیدن یا خوابیدن بیش از حدّ.
احساس خستگی، تقریباً هر روز.
احساس بیارزش بودن یا احساس گناه بدون دلیل موجّه.
مشکل در تمرکز و فکر کردن.
صحبت کردن یا حرکت کردن کندتر از حدّ معمول.
به فکر خودکشی یا مرگ افتادن.
تشخیص دوگانه
هنگامی که فردی هم اعتیاد و هم علاوه بر آن، یک بیماری روانی مثل افسردگی داشته باشد، پزشکان میگویند که «تشخیص دوگانه» دارد. این عبارت به پزشکان، پرستاران و سایر کادر درمانی یادآوری میکند که این بیمار در مسیر بهبود خود با چالشها و موانع اضافی روبروست.
افسردگی و سایر بیماریهای روانی، خطر ابتلاء به اعتیاد را افزایش میدهند. در بین تمام افرادی که یک نوع بیماری روانی برای آنها تشخیص داده شده است، 29?دارای سوء مصرف الکل یا دارو میباشند. بیش از 37? کسانی که سوء مصرف الکل دارند و 53? افرادی که سوء مصرف دارو دارند، حداقل دارای یک نوع بیماری روانی جدّی میباشند. افسردگی در بین کسانی که دارای سوء مصرف الکل یا دارو هستند بیشتر از مردم عادی شایع است.
چرا افسردگی میتواند به اعتیاد بیانجامد؟
برخی از مردم برای رفع عوارض و نشانههای افسردگی به استفاده از الکل و داروهای غیرمجاز روی میآورند. پزشکان به این پدیده «خود درمانگری» میگویند. اثرات الکل یا دارو میتواند موقتاً احساس غمگینی، گناه یا بیارزش بودن را کاهش دهد. امّا هنگامی که اثر آنها از بین رفت، احساسات بد دوباره باز خواهند گشت. این چرخه میتواند به استفاده مداوم و نهایتاً معتاد شدن بیانجامد.
پیامدهای افسردگی نیز میتواند شخص را به سوی اعتیاد سوق دهد. افراد افسرده معمولاً از ارتباطات اجتماعی کناره میگیرند و حتی ممکن است در حفظ شغل خود نیز مشکل پیدا کنند. آنها در بیشتر اوقات گوشهگیر و تنها هستند و بدون داشتن یک شبکه اجتماعی پشتیبان، برای آسایش و راحتی به الکل یا دارو متوسل میشوند. برای این گونه افراد، وقت گذرانی با کسانی که آنها نیز سوء مصرف الکل یا دارو دارند راحتتر و آسانتر است زیرا انتظارات اجتماعی از آنها کمتر است.
حتی برای کسانی که از الکل یا دارو برای خود درمانگری استفاده نمیکنند و ارتباطات اجتماعیشان را از دست ندادهاند، افسردگی احتمال خطر ابتلاء به اعتیاد را افزایش میدهد. بسیاری از پزشکان فکر میکنند که همان چیزهایی که فرد را در مقابل افسردگی آسیبپذیر ساخته است، آنها را بیشتر در معرض سوء مصرف الکل یا دارو قرار میدهد. کسانی که افسردگی ندارند میتوانند داروی غیرمجاز مصرف کنند یا به طور مرتب مشروبات الکلی بنوشند بدون آن که با مشکلات بلند مدتی روبرو گردند امّا انجام همین کارها برای کسانی که افسردگی دارند به احتمال زیاد به اعتیاد آنها منجر میشود.
چه موقع اعتیاد به افسردگی میانجامد؟
نشانههای اعتیاد و افسردگی ممکن است بسیار شبیه هم باشند. هنگامی که افسردگی به طور مستقیم به سوء مصرف الکل یا دارو ارتباط داشته باشد و به طور مستقل وجود نداشته باشد، «تشخیص دوگانه» در نظر گرفته نمیشود بلکه به عنوان پیامد اعتیاد محسوب میگردد.
برای مثال، چند مشکل روانی مستقیماً به کوکائین ارتباط دارند. سوء مصرف کوکائین میتواند به توهّم، اضطراب، مشکل خواب، مشکل در روابط جنسی و یک نوع اختلال در خلق و خو که شامل افسردگی است منجر گردد. امّا پس از آن که فرد مصرف کوکائین را قطع کند، مشکلات روانی عموماً بهتر میشوند. آمفتامینها و داروهای تنفسی، همگی دارای اثرات مشابهی با کوکائین هستند.
درمان
هنگامی که فرد هم اعتیاد و هم افسردگی داشته باشد، یکی از نخستین گامهای درمان، دریافتن این نکته است که کدامیک از آنها اوّل به وجود آمدهاند. این اطلاع میتواند از پرونده بیمار و تاریخچه مشکلات او به دست آید. بیمار شاید بتواند احساس افسردگی که پیش از معتاد شدن داشته است را تشریح کند. و یا ممکن است به توصیف خوددرمانگری با دارو یا الکل بپردازد. گاهی اوقات لازم است که ابتدا به فرد کمک شود تا مصرف الکل یا دارو را کنار بگذارد و سپس برای افسردگی مورد ارزیابی قرار گیرد.
اگر معلوم باشد که افسردگی، پیامد اعتیاد بوده است، درمان اعتیاد معمولاً تنها کاری است که باید انجام شود. اگر افسردگی به عنوان یک مسأله جداگانه هم مطرح باشد البته باید به آن نیز پرداخت. در این حالت درمان از طریق مشاورههای تخصصی و داروهای ضدافسردگی صورت میگیرد.
ترکیب اعتیاد و افسردگی، درمان و بهبود را دشوارتر میسازد. هنگامی که فردی احساس نومیدی، غمگینی یا درماندگی میکند، مقابله با اعتیاد او کار بسیار دشواری است. امّا با دانستن ارتباط بین اعتیاد و افسردگی، آگاهی از احتمال تشخیص دوگانه، و اتخاذ درمانهایی که هر دو جنبه را پوشش دهد میتوان راه بهبودی را هموار نمود.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
“Addiction and Depression”
http://web4health.info
مقالات مرتبط
* واقعیتهایی درباره اعتیاد و افسردگی
اعتیاد به ایمیل
کنترل وسواسی صندوق پست الکترونیکی، آدم را دیوانه می کند! یکی ازهنرمندان مشهور گفته است: «من به نامه الکترونیکی ( e-mail ) معتادم. وقتی نامه ای دریافت می کنم، سطح اندورفین مغزم افزایش می یابد و وقتی صندوق پستی ام را باز می کنم و هیچ نامه ای در آن نیست، احساس تنهایی و نومیدی بر من غلبه می کند.»
امروزه اظهاراتی از این قبیل، کاملاً متداول است و زیاد به گوش می رسد. بر طبق نظرسنجی انجام شده از سوی آمریکا آنلاین، 41 بزرگسالان در این کشور، صبح ها که از خواب بر می خیزند، قبل از مسواک زدن، صندوق پست الکترونیکی شان را وارسی می کنند. به علاوه، یک چهارم مردم اعتقاد دارند که رفتن به جایی که دو یا حداکثر سه روز امکان وصل شدن به شبکه و وارسی نامه های الکترونیکی نباشد، «غیر قابل تصوّر» است. در واقع، وابستگی به ایمیل یکی از مشکلات بسیاری از انسان ها شده است.
مقایسه اعتیاد به ایمیل و اعیتاد به داروها و مواد مخدّر، خیلی دور از ذهن نیست. به گفته دکتر جان ریتی، روان پزشک و دانشیار دانشگاه هاروارد، اتصال به شبکه، در واقع شبیه سازی همان مسیری است که داروها و مواد مخدّر در مغز انسان طی می کنند. به عبارت دیگر، تمام نشانه های اعتیاد در این ها نیز وجود دارد: «زنگ» دریافت یک نامه الکترونیکی جدید، سطح دوپامین مغز را افزایش می دهد و آثار کلافگی ناشی از ترک ایمیل در تعطیلات و مسافرت های خانوادگی کاملاً در بعضی اشخاص مشهود است.
این علائم اعتیاد، تنها نشانه هایی نیستند که ما به خاطر نیازمان به وصل بودن به اینترنت، از آن ها رنج می بریم. بلکه علاوه بر آن ها، دامنه تمرکز و توجه مان نیز کاهش می یابد. همه ما چندکار مختلف را به طور همزمان انجام می دهیم تا میزان کارآیی خود را بالا ببریم. امّا در میان این تلاش ها، یک چیز مهم قربانی می شود و آن هم چیزی نیست جز همان میزان کارآیی!
مطالعات دکتر دیوید مه یر، استاد روان شناسی دانشگاه میشیگان، نشان می دهد که کسانی که توجهشان را بین دو فعالیت مختلف (مثلاً نوشتن یک نامه الکترونیکی و خواندن یک گزارش) می گردانند، 50 وقت بیشتر به نسبت حالتی که آن دو کار را یک به یک به نوبت انجام دهند، صرف می کنند. نتیجه گیری آن که اگر می خواهید میزان کارآیی خود را افزایش دهید، تمایل خود در مورد انجام چند کار به طور همزمان را کنار بگذارید.
در زیر چند توصیه برای کاهش وابستگی به نامه های الکترونیکی آورده شده است:
سرویس پست الکترونیکی را در خدمت خود قرار دهید نه خود را در خدمت آن. بعضی برنامه ها مثل Outlook به شما اجازه می دهند که نامه های الکترونیکی خود را فقط هر نیم ساعت یا هر یک ساعت یکبار وارسی کنید.
«زنگ» دریافت نامه الکترونیکی جدید را خاموش کنید.
برخی پیام ها، مثل کارت تبریک و تشکر را فقط با پست معمولی (کاغذی) بفرستید.
برای خواندن و ارسال نامه های الکترونیکی خود، بازه زمانی خاصی را قرار دهید و به خودتان بگوئید که قبل یا بعد از آن بازه زمانی، کارکردن با سرویس پست الکترونیکی مجاز نیست.
هرگز کار کردن با پست الکترونیکی، اولین کاری که صبح انجام می دهید یا آخرین کاری که قبل از به رختخواب رفتن در شب انجام می دهید نباشد.
اگر همه این تلاش ها با شکست روبرو شد، سعی کنید مغازه پست الکترونیکی را برای چند روز به طور کامل تعطیل کنید. در این صورت خواهید فهمید که دنیا بدون اینترنت هم وجود دارد!
ترجمه : کلینیک الکترونیکی روان یار
منبع
Addicted to E-mail Obsessively , Katie Gilbert, 7 March 2007.
www.psychologytoday.com