روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی
روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

اختلال شخصیت وسواسی جبری چیست؟

اختلال شخصیت وسواسی جبری چیست؟

وسواس یکی از شایع ترین اختلالات و بیماری ها در جامعه است و متخصصان روان شناسی و روان پزشکان تعاریف متعددی را از این بیماری ارائه داده اند. این بیماری که حدود ۲ تا ۳ درصد از جمعیت را گرفتار خود می کند شامل فکر، احساس یا تصورات عودکننده و مزاحم برای شخص است که در او ایجاد اضطراب می کند. در نتیجه تعادل فرد به دنبال این بیماری به هم می خورد و او در سازگاری با محیط دچار مشکل می شود. از نظر روان کاوان نیز وسواس یک بیماری ناخودآگاه است که اختیار و آزادی را از فرد سلب کرده و او را وا می دارد تا رفتاری را برخلاف میل و خواسته اش انجام دهد. اگرچه اکثر بیماران به بیمارگونه بودن رفتارشان آگاهی دارند ولی قادر به رها شدن از آن نیستند. مطالعات در زمینه این بیماری نشان می دهد که وسواس همگام با بلوغ در افراد به تدریج رشد می کند. اگر در آن ایام شرایط برای درمان مساعد باشد، ممکن است بیمار بهبود نسبی پیدا کند، ولی در غیر این صورت این بیماری سـیر رو به افزایش خواهد داشت. همچنین بسیاری از افراد که داری شخصیت های حساس هستند اذعان می کنند که در دوره هایی از زندگی این اختلال را تجربه کرده اند.

علامت اساسی اختلال شخصیت وسواسی ـ جبری شامل نظم گرایی، کمال گرایی و کنترل روانی است. افراد مبتلا به این اختلال تلاش می کنند تا از طریق توجه دقیق به موازین، جزئیات ریز، فهرست ها و برنامه ها بر همه امور کنترل داشته باشند. آنها دارای دقت افراطی اند، کارها را تکرار می کنند، به جزئیات توجه فوق العاده دارند و به طور مکرر اشتباه احتمالی را کنترل می کنند. آنها نسبت به این حقیقت که دیگر افراد در برابر تاخیرها و ناراحتی هایی که از این رفتار ناشی می شود دلخور می شوند، بی توجه هستند.

برای مثال وقتی چنین افرادی فهرستی از کارهایی را که باید انجام دهند گم می کنند به جای اینکه با کمک گرفتن از حافظه لحظاتی را صرف بازنویسی فهرست آن کارها کنند و به انجام آن کارها بپردازند، زمان زیادی را صرف جست وجوی آن فهرست می کنند. برای کارها زمان کافی تخصیص نمی دهند و مهمترین کارها برای لحظه آخر گذاشته می شود. افراد مبتلا به این اختلال به بهانه کنار گذاشتن فعالیت های تفریحی، اوقات خود را به طور مفرط وقف کار و بهره وری می کنند، ممکن است تمرکز زیادی بر کارهای روزمره خانگی داشته باشند (مثلاً تمیز کردن مفرط و تکراری منزل به طوری که شخص بتواند کف اتاق غذا بخورد) این افراد در مورد مسائل اخلاقی یا ارزش ها به طور افراطی وظیفه شناس، جدی و انعطاف پذیر هستند و ممکن است خود و دیگران را مجبور کنند که در عملکرد از اصول اخلاقی خشک و معیارهای خیلی سخت پیروی کنند. آنها در مورد اشتباهات خود از خود به طور بی رحمانه انتقاد می کنند.

این افراد گرفتار در نظم افراط گونه ای هستند که بر تمام روابط شان سایه می اندازد، به طوری که حتی قادر به جداشدن از اشیای فرسوده یا بی ارزش نیستند چون معتقدند شاید در آینده بتوان از آنها استفاده کرد. بی توجهی به جنبه های عاطفی ارتباط آنها را با خانواده دچار مشکل می کند و در کار و محیط شغلی نیز برایشان مشکلات زیادی را به وجود می آورد. اگر این اختلال در همان اوایل جوانی که شروع آن است بهبود نیابد در بزرگسالی افسردگی نیز به آن اضافه خواهد شد. البته مانند سایر اختلالات روانی می توان گفت که در فرد دچار اختلال وسواسی ـ جبری این نظم پذیری و کمال طلبی نه تنها منجر به پیشرفت و رسیدن به هدف نمی شود بلکه در بسیاری از زمینه های زندگی باعث افت در عملکرد می شود. در مورد علل و ریشه های این بیماری اظهار نظرهای بسیاری شده که وراثت، هوش، عوامل اجتماعی و خانوادگی از جمله آنان هستند. تحقیقات نشان داده اند که حدود ۴۰ درصد وسواسی ها این بیماری را از والدین خود به ارث می برند. همچنین افرادی که از نظر هوشی در حد متوسط و بالای متوسط هستند، بیشتر درگیر این بیماری می شوند. بررسی ها حاکی از آن هستند که والدین کمال جو که فرزندان خود را براساس ضوابط خاصی تربیت می کنند در وسواسی کردن آنها بسیار موثرند. اهمیت وسواس زمانی بیشتر می شود که فرد در دوران کودکی انواع ناامنی ها را تجربه کرده باشد. از شیرگرفتن کودک به صورت ناگهانی و تحقیر از جمله عواملی هستند که زمینه را برای انواع ناراحتی های عصبی از جمله وسواس فراهم می کنند. صفات شخصیتی دیده شده در افراد وسواسی می توان: اضطراب جدایی، مقاومت در برابر تغییر، اهل ریسک نبودن، دودلی، افکار خرافی و دلبستگی زیاد به کار ذا نام برد.

شیوع این بیماری در میان زنان بیشتر است.

روش های درمان

بسیاری از روان شناسان و روان پزشکان برای درمان این بیماران از دو روش رفتار درمانی و دارو درمانی استفاده می کنند. در شیوه رفتار درمانی با تقویت کردن پاسخ های مثبت و حذف پاسخ های منفی بیمار، روان درمانگر سعی در کاهش رفتارهای وسواسی بیمار خواهد داشت البته در صورتی که بیمار نسبت به بیمارگونه بودن رفتارش آگاهی داشته باشد کار درمانگر آسان تر خواهد شد و نتیجه بهتری به دست خواهد آمد. گروه درمانی نیز از جمله دیگر درمان های غیر دارویی است که در درمان این افراد می تواند بسیار مفید باشد. در درمان دارویی روان پزشک برای این بیماران دوزهای مختلفی از انواع آرام بخش ها را برای رفع علایم اضطراب، افسردگی و افکار وسواسی تجویز می کند.

روزنامه شرق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد